کیملیک - Kimlik

منیم کیملیگیم بو دونیادا

کیملیک - Kimlik

منیم کیملیگیم بو دونیادا

کیملیک - Kimlik

علی نقی وند
کارشناس مدیریت بازرگانی از دانشگاه ارومیه
کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی گرایش تجارت الکترونیک از دانشگاه تبریز
وبلاگ پیش رو شامل مطالب و گردآوری های اینجانب و نیز علایق مدیریتی، شیوه های نوین تجارت، امور بازرگانی، بانکداری و سرمایه گذاری می باشد.

وبلاگی که مشاهده می فرمایید وبلاگیست شخصی که در آن نویسنده به بیان دیدگاه های شخصی ، آموخته ها، دانسته ها و علاقه مندی های خود می پردازد . امید است مورد پسند واقع گردد.

مکاتبه با بنده:
nagivand[at]live.com

***********
آدام گئدر آد قالار
یاخچی پیسدن آغیززدا بیر داد قالار

۶ مطلب با موضوع «نوشته های شخصی» ثبت شده است

سال نو مبارک

فرا رسیدن سال جدید و عید نوروز رو خدمت تمام مردم دنیا بویژه مردم با فرهنگ و متمدن ایران و غرب قاره کهن تبریک عرض میکنم و امیدوارم امسال سرشار از شادمانی و موفقیت برای همگان باشد و انشا ا... امسال آغاز گر سالهای رشد و شکوفایی ملت عزیزم ایران خواهد بود.

برچهره گل شبنم نوروز خوش است

در صحن چمن روی دل افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

 

چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

برخیز و بجام باده کن عزم درست

کاین سبزه که امروز تماشاگه تست

فردا همه از خاک تو برخواهد رست

 

بنگر ز صبا دامن گل چاک شده

بلبل ز جمال گل طربناک شده

در سایه گل نشین که بسیار این گل

از خاک برآمده است و در خاک شده

(حکیم عمر خیام نیشابوری)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۳۹

السلام و علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۲۳:۴۶

نوشتن یا ننوشتن؟ مسئله این است! شاید هم این نیست!

یادمه چند سال پیش اعتیاد خاصی به مقاله نوشتن و ابراز نظر شخصی(چه درست چه غلط!) در مورد همه چی داشتم و فقط کافی بود روی یک مسئله یا موضوع تمرکز کنم و همین کافی بود تا احساساتم هم به کار بیفته و سیل کلمات در مغزم جاری بشه که نتیجه اش میشد نوشته ای بی در و پیکر که سراسر بود از افکار و عقایدشخصی و در مواردی کلی و متاسفانه و متاسفانه نمیدونم چرا در هر موضوعی که فکر میکردم ابتدا روی نکات منفی متمرکز میشدم! نکاتی که از نظرم ایراد دار بودند و به طور کلی میشه گفت قبل از هر چیزی نیمه خالی لیوان رو میدیدم و این منو از دیدن زیبایی ها و فواید نیمه پر لیوان محروم می ساخت و حتی در صورت دیدن نیمه پر لیوان دیگر جذابیتی برایم نمی داشت چرا که عینک بد بینی در مقابل چشمانم بود.

نمیدونم چرا اکثر با دید انتقادی به مسائل نگاه میکردم و به قول یکی از دوستان حتی به رنگ آبی آسمون هم بد بین بودم و با این تفکر که جوان باید آرمانگرا باشد انتقاداتم رو شدت می بخشیدم و این مسئله سوای تاثیرات و آثار منفی محیطی که برام داشت باعث آزار جسم  و روح خودم می شد و جز این هیچ تاثیری بر هیچ چیزی نداشت.

اما حال سعی میکنم عینک بد بینی رو از چشمام بردارم و به اطرافم آنگونه که هست بنگرم نه آنگونه که من می خواهم باشد و از داشته های دور برم به قدر کفایت استفاده ببرم و این باعث شده تا از زندگی لذت ببرم اما یه مشکلی که هست اینه که دیگه مثل سابق دستم به قلم نمیره و نوشتن برام سخت شده. گاها افکاری به ذهنم میاد و با خودم تحلیل میکنم و دلم می خواد یه جایی بنویسمشون اما چند لحظه بعد منصرف میشم و همه چی به فراموشی میره اما در کل نوشتن خوبه اما به نظرم خوبتر از اون اینه که اون چیزی رو بنویسی که حداقل به یه دردی بخوره و ارزش نوشتن رو داشته باشه و این امر باعث شده حتی تو این وبلاگ که یه عالمه جا برا نوشتن داره بارها چیزایی رو بنویسم و قبل انتشار پاکشون کنم! نمیدونم چرا بعد اینکه مطالبی رو که تو ذهنم هست رو می نویسم و به قول معروف حرف دلمو به صورت نوشته خالی میکنم یه حسی بهم میگه خوب حالا میتونی هرچی رو که نوشتی پاک کنی و نیاز نیست با این مزخرفات یه گوشه ای از اینترنت رو اشغال کنی!!

اما اینبار این نوشته رو پاک نمیکنم تا بشه هر آنچه که باید بشود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۲۳:۲۴
سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــام

امروز با اجازه خودمو بقیه برو بکس با دوستم رفتیم تا امتحان رایانه کار درجه دو رو بدیم که شامل آی سی دی ال 1 و 2 میشه و امتحانش تو فنی و حرفه ای برگزار شد.

اینقد اینجور امتحان هار و دوس دارم که نگو! هیچی نخونده بودم و رفتم نشستم سر جلسه امتحان. اینم بگم واسه قبولی باید 50% بتونی جواب بدی. منم از 40 تا سئوال به 19 تاش به طور قطع پاسخ درست دادم از 21 تای بقیه هم 99.99% اطمینان میدم که حداقل دو سه تا جواب صحیح می زنم و به این آسونی از امتحان قبول میشم.

البته این مرحله اول امتحان هستش و مرحله دوم که قسمت عملیش هست بعد قبولی تو این آزمون گرفته میشه. امیدوارم قبول بشم. واسه خودم دعا میکنم. :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۲:۳۱
سلام

همین جوری هوس کردم یه خورده چرت و پرت واسه دل خودم بنویسم. دلم می خواست بنویسم ولی مونده بودم چی بنویسم تا اینکه یه چیزی تو ذهنم اومد و شروع کردم که بنویسم.

اون چیزی که به ذهنم اومد زمان بود آره زمان، که به نظر من با ارزش ترین سرمایه ی هر آدمی زمان هستش اون زمانی که خدا در اختیارش قرار داده.

من فکر میکنم کسی که پول زیادی داره ثروتمند نیست بلکه کسی که زمان زیادی داره ثروتمنده! چرا که پول یک چیز نسبی هستش و بعد ها اختراع شده کما اینکه قبل اختراع پول افراد ثروتمند و فقیر وجود داشتند. اما زمان همیشه بوده و هست و خواهد بود. زمانی که ما داریم موهبتی است از جانب خدا که به هر انسان مقداری عطا نموده و ما انسانها در طول زندگیمون ازش استفاده می کنیم. زمانی که ما برای انجام هر نوع کاری صرف می کنیم بهایی است که برا انجام اون کار می پردازیم، و معامله ایست که در آن جنس مورد معامله (زمان) پس داده نمی شود.

ما وقتی زمانی رو برای انجام کاری صرف میکنیم یا اصلا برای خوابیدن زمان صرف میکنیم در آن صورت سرمایه خدادادی خودمان را می دهیم و در ازای آن اندکی خواب و یا کار بدست می آوریم و خوش به حال کسایی که سرمایه شان را در بازارهای خوبی خرج می کنند و آن را از دست نمی دهند.

به نظر شما اگر زمان در اختیار ما گذاشته شده از نوع ملموسی بود و قابل رویت بود آیا در آن صورت هم حاضر می شدیم با کار های بیهوده آن را صرف کنیم؟ نمیدونم من خودم چقدر از سرمایه زمانم استفاده کرده ام ولی می دونم که تا به حال راضی از سرمایه گزاری هایم نبوده ام!

از قدیم گفتن که وقت طلاست ولی من این رو قبول ندارم، می دونید چرا؟ خوب شما بگین با چقدر طلا می شود یک ثانیه زمان خرید و آن زمان را به اندازه 1 ثانیه به عقب برد؟

ولی موندم که چطور از سرمایه زمانم درست استفاده کنم؟! چطور استفاده ای از زمان درست است؟ هدف غایی من چیست که استفاده درست از زمانم مرا بدان برساند؟ آیا این هدف نسبی است یا برای همه یکسان است؟ اگر هدف من نسبی است و با هدف سایرین فرق می کند پس در آن صورت استفاده بهینه از زمان هم برای اهداف مختلف فرق خواهد نمود و در آن صورت استفاده بهینه از زمان معنی نخواهد داشت! آیا استفاده بهینه از زمان آن استفاده ای است که ما به اهداف خود برسیم؟

آیا اصلا تا به حال فکر کردین زمان چیه؟ مثل هوا که یه روز مردم نمیدیدنش ولی وجودش رو حس می کردن آیا روزی خواهد شد که زمان هم قابل رویت باشه؟

این روزها خیلی اسیر واژه زمان هستم چون حس میکنم زمان های زندگیم به بطالت میگذره و قلبم بهم میگه که یه جای کار اشتباهه. امیدوارم زمان های شما با شما مهربون تر باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۰ ، ۰۰:۱۷
مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمدبرکش ای مرغ سحر نغمه داوودی بازعارفی کو که کند فهم زبان سوسنمردمی کرد و کرم لطف خداداد به منلاله بوی می نوشین بشنید از دم صبحچشم من در ره این قافله راه بماندگر چه حافظ در رنجش زد و پیمان بشکست                 هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمدکه سلیمان گل از باد هوا بازآمدتا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمدکان بت ماه رخ از راه وفا بازآمدداغ دل بود به امید دوا بازآمدتا به گوش دلم آواز درا بازآمدلطف او بین که به لطف از در ما بازآمد
لحظه تحویل سال 1390 هجری شمسی به ساعت رسمی جمهوری اسلامی ایران

ساعت 2 و 50 دقیقه و 45 ثانیه روز دوشنبه 1 فروردین 1390 هجری شمسی

مطابق 16 ربیع الثانی 1432 هجری قمری و 21 مارس 2011 میلادی

(سال جهاد اقتصادی)
امیدوارم که سال جدید برای همه سرشار از خوبی ها و موفقیت ها باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۰ ، ۱۰:۵۵